یادداشت اختصاصی |حوزههای علمیه و ارتقاء وظائف ذاتی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین حسین بنیادی نایب رییس مجمع عمومی جامعه مدرسین و استاد درس خارج حوزه علمیه قم در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری رسا، به مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزه های علمیه به تبیین مهم ترین بایسته ها و وظایف و ماموریت های حوزه در قبال جامعه و حاکمیت پرداخته است.
متن یادداشت این استاد حوزه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز سال تحصیلی حوزههای علمیه و شروع درسها در مقاطع مختلف، بهانهای است تا نسبت به عرصههای تلاش و خدمت و آنچه که وظائف ذاتی حوزویان محترم میباشد، اشارهای کوتاه شود. توجه به این مهم زمانی بیشتر میشود که حرکت پرشتاب علم و تکنولوژی و پدید آمدن موضوعات نو و ظهور مسائل جدید، و از طرفی انتظارها از ظرفیت بینظیر حوزههای علمیه در گستره مباحث فردی، اجتماعی و حکومتی، مدّ نظر مجموعه حوزویان قرار گیرد که در صورت ورود به هنگام و مناسب به این نیازها، فرصت و عدم ورود به آنها تهدیدی جدی محسوب می شود که پرخطرترین این تهدیدات نفوذ فکری و جایگزینی علوم غیر مرتبط یا منحط در فضای فکری و مورد ابتلاء جامعه میباشد و همه اینها در زمانی است که انقلاب اسلامی در مسیر حساس گام دوم انقلاب قرار گرفته است که البته پیش نیاز ورود جدیتر و بیش از پیش مدیران و محققین حوزوی، شناخت و ژرفاندیشی در سابقه حوزههای علمیه و افق های جدید علمی، میباشد.
بر همین اساس علاوه بر تلاش علمی، تعالی معنوی و کسب ملکات اخلاقی، ورود به عرصههای جدید پژوهش و تولید علم امری اجتناب ناپذیر است که در سایه تحول و جریان رو به رشد علوم بویژه علوم انسانی، محقق میشود که الزامات ورود حوزویان محترم در برخی عرصهها و در حیطه فعالیت آنان را در ادامه برمیشماریم:
۱. شناسایی، موقعتشناسی و ظرفیتسنجی موارد خدمت
بدون تردید شناخت جامع و میدانی حیطههای خدمت در هر دورهای براساس اولویتها، ضرورتی است که غفلت از آن موجب آسیبهای جدی در امور معرفتی، معنوی و فرهنگی جامعه میشود که مهمترین آسیب تهاجم معنویتهای کاذب و فرهنگ بیپایه غربی و همراهی برخی مروجان و بعضاً روشنفکران خودباخته، میباشد. نکته مهم در این آسیب جایگزینی بدارزشها میباشد که بمانند بدافزار عمل کرده و اساس اعتقادی و فرهنگی جامعه را برهم میزند و به واسطه پشتیبانی رسانهها و شبکههای معاند، به سرعت تبدیل به یک جریان ضد ارزش در جامعه دینی میشود. به هرصورت فهم از سرمایهگذاری دشمنان و شناخت از موضوعات و جامعه هدف آنها امری غیرقابل انکار است.
موقعیتشناسی کشور با توجه به تنوع اقوام، ادیان و مذاهب و جریانها و جناحهای سیاسی از دیگر نکات مهم در این بخش میباشد، تأثیر معکوسی که در این رابطه بر جامعه حاکم گردیده مشکلاتی ایجاد کرده که جریانهای سیاسی، فرهنک و معنویت را تحت تأثیر خود قرار دادهاند و این آسیب بزرگی است که میتواند منشأء خطرات بیشماری شود. مضاف بر این، قرار گرفتن ایران به عنوان الگویی قابل اعتماد در میان ملتها و بعضا دولتها، اقتضاء دارد که جهاد فرهنگی و گسترش معنویت در سطح جامعه با کارشناسی و برنامهریزی جامع و در نظرگرفتن موازین و اصول زنده دینی، به عنوان یک تکلیف و به دور از شتابزدگی و شعارزدگیهای در رأس فعالیتهای اجتماعی مراکز و فضلای حوزوی قرار گیرد.
اصلیترین مسئله در این بخش ”ظرفیتشناسی و ظرفیتسنجی” نسبت به ورود عالمانه و اقدام عملی در ابعاد معنوی، اخلاقی و فرهنگی میباشد، یقینا تکرار جمله ”استفاده از ظرفیت حوزههای علمیه” زمانی جامه عمل بخود میپوشاند که حوزههای علمیه در این راستا دارای برنامهی قابل اجرا باشند، در این صورت است که مطالبهگری معنی پیدا میکند. به هرصورت توجه به ظرفیت حوزهها منحصر در وجود عالمان فرهیخته نمیشود بلکه به مقدار همت و اهمیت دادن آنان به مسائل مهم اجتماعی و رصد تغییراتی که در جامعه در حال اتفاق میباشد، نیز هست. هر چند نگارنده بر این اعتقاد است که حوزویان محترم در این راستا بیشترین بار زحمت را به دوش کشیدهاند.
۲. ورود به عرصههای جدید علم
پویایی هر مرکز علمی بستگی به عامل مهم توسعه علوم و تولید علم دارد، هرچند درباره علم، کهنگی و تازگی علم، امری نامؤنوس میباشد اما کشفیات در اصول، قواعد و فروع که مستلزم پاسخگویی به مسائل جدیدباشد، ارزش و کارایی آن علم را بیشتر میکند و از به حاشیه رفتن در امان میدارد، خطر حاشیه نشینی علوم نه تنها متخصصین در آن علوم را به انزوا میکشاند که مهمتر از آن موجب خورانده شدن علوم مشابه و یا معارض با مبانی توحیدی در مسائل مورد ابتلاء را به همراه دارد.
بطور مشخص در قلمرو مسائل فقه، اندیشه توسعه در دو بخش قواعد فقهیه و ابتکار در ورود به شناسایی و شناخت ماهیت موضوعات نو، تکلیفی جدی در حوزه مباحث فقه بشمار میآید و در قلمرو مباحث علم اصول همین نگاه وجود دارد، که مهمترین آن، فلسفه اصول و روششناسی اجتهاد پویا و غنی مرسوم است که کمک بسیاری در استنباط احکام شرعی و حتی استخراج مباحث معرفتی از بطن ادله را به همراه دارد.
ضرورتها در این بخش ”ورود انگیزه دار اساتید و محققین محترم با نگاه نخبگانی” میباشد، نگاهی که با عنایت به آراء متقدمین، متأخرین و معاصرین، از مرزهای قابل عبور گذر و افقهای جدید را رقم زنند، تکرار را تذکر و در قالب تاریخ و پیشینه آن علم مورد بررسی و مباحث را با تکیه بر همان مواد، اما با صورتی جدید، طرح نمایند که حتما انظار جدید، خود را نمایان میسازد.
ضرورت توجه به کرسیهای آزاد اندیشی، نظریهپردازی و ترویج و تولید علم با بستر و روشی متناسب با ”برنامههای بومی حوزههای علمیه” که از بسیاری و بلکه از تمام مراکز علمی، غنیتر و با سابقهتر است از دیگر ضرورتها و بلکه اولویت آن مشهود و نیاز به آن امری اضطراری میباشد که با تمام همت و زحماتی که از طرف مسئولان و مدیران محترم حوزههای علمیه کشیده شده، اما تاکنون ثمره عملی و میدانی نداشته که امید است با نگاهی باز این موضوع پیگیری شود که حتما مورد استقبال فضلا و محققین حوزهها قرار خواهد گرفت.
پرورش محققین جوان در پرتو عنایت و پرورش اساتید ارجمند و حمایت مراکز حوزوی و میدان دادن به آنها، ضرورت دیگری است که نباید از آن غفلت نمود، بیشک یکی از ثمرات علمی اصحاب علم، پرورش شاگردانی است که بتوانند آیندهی علمی حوزههای علمیه را تضمین کنند که این امر کمتر از تلاش و نظرات اساتید محترم نمیباشد که مهمترین نکته در این بخش ”جرأت علمی” میباشد تا با شناخت ساختارهای علمی و محتوای غنی در مجامع مورد نیاز با صلابت بیشتری معارف برآمده از نقل و عقل را به مخاطبین خود منتقل و یا در ارائه طرح های کارگشا که بتوانند جامعه و نظام دینی را کمک نمایند، مؤثر باشند.
آخرین نکته در بخش دوم، شناخت از علوم غیر رایج در حوزههای علمیه اما مرتبط و نیازمند به ارائه نظر فقهی یا غیر فقهی، میباشند، حتما اندیشمندان حوزه تصدیق میکنند که وظائف حوزویان در اموری مانند بانکداری اسلامی، صنایع و معادن، ارتباطات، هنر و... میدان بحث به قدری وسیع و نیازمند مباحث جدی دینی و شرعی است که هیچ توجیهی نمیتواند ما را از ورود به این مباحث، باز دارد
۳. توجه به مباحث عقلی
کثرت مباحث عقلی، توسعه، رواج و ترویج آن در حوزههای علمیه بر کسی پوشیده نیست هر چند برخی قائل باشند که مولد آن در حوزههای علمیه نبوده است، ولی آنچه مهم است حوزههای علمیه سابقهای درخشان و طولانی در حوزه علوم عقلی داشته و اکنون نیز شتاب قابل توجهی داشته اما فراگیری آن در حوزههای علمیه امری است که نیازمند سیاستگذاری منطقی و متناسب با برنامههای حوزههای علمیه دارد، ”تعریف و مرزشناسی مباحث عقلی با مباحث فلسفی” از نکات مهم در جلب توجه و اشتیاق فضلای محترم در اینگونه مباحث دارد چنانکه در مباحث کلامی نیز در بخش امور عقلی آن نیز این نیاز احساس میشود.
۴. مهارت آموزی
شناخت مهارتهای متناسب با وظائف روحانیت نکته دیگری است که در ارتقاء وظائف روحانیت محترم و تآثیر آن در حیطهها و فعالیتهای آنان، نقش بسزایی دارد، هرچند بحث تخصصی شدن مباحثی مانند موضوعات تبلیغی، امری لازم و شاید گریز ناپذیر باشد اما تفاوت میان تخصصی شدن تبلیغ و بحث مهارتآموزی دو امر جدای از هم میباشد که بعضاً میان این دو خلط میشود از طرفی بسنده کردن و توقف در مهارتآموزی در موضوع تبلیغ، امری است که برنامهریزان را در یک نقطه متمرکز میکند و دیگر بخشها نادیده انگاشته میشوند، مهارتهای پژوهشی، اجتماعی، مدیریتی و مهارتهای مورد نیاز در خود حوزههای علمیه در بخشهای آموزش، تهذیب و... از اموری است که باید بیشتر مورد توجه مدیران محترم قرار گیرد و در متن فعایتها و برنامههای طلاب جوان قرار گیرد، پیش نیاز این موضوع ”کشف استعداد در مهارتهای مختلف” میباشد که الحمدلله در این رابطه بخش آموشهای کاربردی و مهارت آموزی در مدیریت حوزههای علمیه تاسیس گردیده است، از باب تاکید تکرار میشود که این مهم باید به عنوان یک باور و بلکه یک دغدغه میان عموم حوزویان قرار گیرد که با وجود گسترش مباحث علوم انسانی و فعالیت رسانههای غیر همسو و بلکه معاند با جامعه اسلامی، بحث از مهارتآموزی، بحث از تقویت و بالا بردن توان طلاب و دانشآموختگان حوزههای علمیه با توجه به شرائط و پیچیدگیهای تأثیر گذاری در جامعهای است که سطح معلومات آن بطور مضاعفی افزایش یافته است.
توجه به مسأله هجرت علما، توسعه مباحث اخلاقی، تبلیغ در بخش بینالملل، امور مرتبط با فعالیتهای رسانهای، موضوع معیشت و شناخت و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و نظام اسلامی از امور مهمی است که توجه ویژه و مضاعفی را در بعد کارشناسی و برنامهریزی مسئولین محترم حوزههای علمیه میطلبد هرچند چنانکه گفته شد مدیران و مسئولین محترم حوزههای علمیه در شورای عالی و مدیریت حوزههای علمیه تمام همت و توان خود را در تمام بخشهای یاد شده بکار بستهاند تا حوزههای علمیه همچنان در مسیر رشد و تعالی قرار گیرند بخصوص در گام دوم انقلاب که تراز حوزهها باید به سمت افق ظهور ولایت عظمیٰ(ارواحنا فداه) در حال ارتقاء و رشد باشد. انشاءالله
حسین بنیادی، شهریورماه 98؛ قم المقدسه
/924/ج